مقاله 
 
بنیانهای تربیت
 
1- دانشمندان چشم پزشک معتقدند که مهارت دیدن ین سنین تولد تا 3 سالگی تکمیل می شود و اگر مهارت دیدن اشیاء , ابعاد , رنگها , فاصله ها و بسیاری مفاهیم دیگر که از برداشت ذهن از دستگاه بینایی قدرت آن بدست می آید , در این سنین کسب نشود ;علیرغم داشتن اندام بینایی , او هرگز قدرت دید نخواهد یافت !
در ملاقاتی که در سال 77 در بیمارستان سینا با آقای پرفسور سمیعی (بزرگترین متخصص جراح مغز و اعصاب ) داشتم بحثی در خصوص تفاوتهای شخصیت آدم ها پیش آمد . ایشان می گفتند اگر از من اولویتهای جامعه را بپرسند خواهم گفت"آموزش و پرورش"و از بین سنین مختلف 4 تا 7 سالگی را در اولویت توجه قرار می دهم چرا که در این سنین همراه با رشد شبکه عصبی مغز, گره های عصبی که منشاء خصلت های اخلاقی و تمایزات رفتاری انسانها می شود شکل می گیرد کودک تجارب محیطی و تربیت والدین را در این گره ها می اندوزد و تا آخر عمر با آنها به انعکاسهای محیطی پاسخ می دهد . محبت و نرم خویی و یا خشونت , صبر یا بی تابی و پرخاشگری , صداقت و یا دروغ و دیگر خصلت های اساسی در این دوران رشد می گیرد . اگر ده سال مسئولین و خانواده ها به این دوره حساس تکوین شخصیت کودکان توجه نمایند , ما در آینده نسلی کاملا متفاوت خواهیم داشت .
جالب است که می بینیم این دوران دقیقا مورد غفلت خانواده قرار می گیرد. کودک بجای تربیت حساب شده موجود در متن خانواده , حداکثر به مراکز پیش دبستانی سپرده می شود تا بجای تربیت مناسب  , با مشتی مطالب سرگرم کننده و محیطی پراکنده از حیث تربیت عاطفی , آموزش گیرد . این مانند آنست که کودک شیخوار را از شیر پر عاطفه و مغذی مادر محروم نمایند و با شیشه شیر خشک تغذیه کنند .
محیط مدارس ابتدایی , راهنمایی و متوسطه با مقاومت محصلین در تاثیر پذیری مواجهند, زیرا فرم اصلی رفتار و خصلتها مانند پیچ و خم تنه درخت قبلا در روح کودک تثبیت شده است و لذا اثر گذاری تلاشهای تربیتی در مدارس به حداقل می رسد ولی البته این واقعیت نافی مسئولیت مدارس در تلاش برای اصلاح دانش آموزان نیست .
نقش مادر بزرگها و پدربزرگها در تربیت کودکان بر کسی پنهان نیست قصه های پر محبت آنان زمزمه های عاطفی تربیت کودکان است که از حقوق طبیعی آنان محسوب می گردد . حقی طبیعی برای بزرگترها و حقی طبیعی و ضروری برای کودکان . خدا رحمت کند مادربزرگ پدرم را که هم قنداقه مرا بر پای خود می جنباند و هم در کودکی پای سماور چای می نشست و تلقین ذکرهای نماز را بر من می خواند تا بارقه های حس پر سنش را در وجودم به ثمر نشاند و این تجربه ایست که نسل های گذشته بیشتر از آن سهم گرفته اند .
گاهی از این حدیث شریف نبوی (ص) برداشتی نادرست صورت می گیرد که :
 "  السعيد سعيد في بطن أمه و الشقي شقى في بطن أمه  "
انسان خوشبخت , از شکم مادر خوشبخت متولد می شود و انسان بدبخت از شکم مادر بدبخت بدنیا می آید
 
گویی قاعده "جبر"حاکم است و"اختیار"و "تربیت"نقشی در سرنوشت انسان ندارد , لیکن بهتر است این برداشت صحیح را جایگزین نمائیم که شروع تربیت های بنیادی از دوران جنینی شکل می گیرد و پدر و مادر نباید دنیای بزرگ اما پنهان کودک را در کوچک دیدن جثه او فراموش کنند . حتی تربیت امری است که قبل از تکوین جنین انسان مورد توجه اسلام قرار گرفته است و دستورات الهی در تذکر مسئولیت پدر و مادر در آن دوران کم نیستند
تربیت کودکان و جوانان یک ضرورت قطعی است و ایران آینده , ساختمانها و جاده ها و کارخانها نیستند بلکه مردمانی هستند که امروز در محیط خانواده و مدارس تربیت می یابند . محرومیت کودکان از تربیت عاطفی خانواده , سهمگین تر از محرومیت از خواندن و نوشتن در نوجوانی و اشتغال در جوانی است . چه زیبا فرمودند رسول خدا (ص):
"  كُلُّكُمْ راعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ  "
همه شما مسئولید , مسئول امانتهای بشری که به شما سپرده شده اند
2- درک بسیاری از ارزشها که زیربنای تربیت کودک بحساب می آید در سنین پائین تر از ورود به مدرسه صورت می گیرد و اگر در این سنین او را از تثبیت مبانی ارزشی در قلب و روحش محروم نمائیم و لذت همراه با رعایت آنها و تلخی ناشی از ترک آنها را درک نکند , او هرگز روی سعادت را نخواهد دید . زیرا سعادتمند کسی است که از زندگی او , خود و دیگران احساس بالندگی و اثر گذاری مثبت نمایند و این در گرو تربیت مبتنی بر ارزشهاست