روز شمار تاریخ 
سه شنبه 28 مرداد 1393
کودتاي 28 مرداد 1332

روز 28 مرداد يادآور کودتاي ننگين و سياهي است که شيريني نهضت ملي شدن صنعت نفت را در کام ملت ايران تلخ کرد. پس از پيروزي قيام سي تير به رهبري آيت‌الله کاشاني که باعث روي کار آمدن مجدد دکتر محمد مصدق شد، مصدق در صدد افزايش اختيارات خود و محدود کردن اختيارات مجلس شوراي ملي برآمد و بناي اختلاف با آيت‌الله کاشاني را گذاشت . بدين ترتيب او بدون توجه به نقش و رهبري آيت‌الله کاشاني در قيام سي تير که منجر به روي کار آمدن مجدد او شد، به پياده نمودن شعار «جدايي دين از سياست» پرداخت و برخي روحانيون و نزديکان آيت‌الله کاشاني را دستگير کردعوامل داخلي و خارجي نيز آنچنان شخصيت اين مرد روحاني بزرگ و شريف را لکه‌دار کردند که شايد بتوان آن را در تاريخ ايران بي‌سابقه دانستطرح کودتاي نظامي 28 مرداد را بايد در اصل، يک طرح انگليسي دانست. انگليس که پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ايران، منابع بسياري را در منطقه و خصوصا ايران از دست داده بود، با قطع اميد از رسيدن به توافق، وارد مطالعه طرح يک کودتاي نظامي شد. در ابتدا آمريکا مخالف بود اما پيروزي آيزنهاور در انتخابات رياست جمهوري آمريکا باعث تغييرات عمده‌اي در سياست خارجي آمريکا شد. کرميت روزولت رييس اداره خاور نزديک سازمان سيا به فرماندهي عمليات انتخاب شد و آمريکا و انگليس، ستاد مشترکي را در ايستگاه اطلاعاتي انگليس در قبرس تشکيل دادند و عمليات کودتا را طرح‌ريزي کردند. اگرچه اجراي نقشه کودتا در 25 مرداد شکست خورد و شاه از ايران فرار کرد اما سستي مصدق و دلايل مختلف ديگر باعث شد که در 28 مرداد 1332 کودتا عملي شود و سرلشکر فضل‌الله زاهدي مجري طرح کودتا به جاي مصدق نخست وزير شد و بدين ترتيب با قبضه شدن قدرت در دست استبداد داخلي و استعمار خارجي يکي از ننگين‌ترين دوره‌هاي استبداد در تاريخ معاصر ايران رقم خود و باعث حاکميت 25 سال ديکتاتوري محمدرضا شاه با حمايت مستکبرين و خصوصا آمريکا گرديد. اين واقعه تاريخي در‌س‌ها و عبرت‌هاي فراواني براي ملت ايران به همراه د اشت و به عنوان يکي از تلخ‌ترين روزها در تاريخ ايران ثبت شده است

پنج شنبه 23 مرداد 1393
وقوع غزوه ی خندق
آتش افروزان اصلي نبرد احزاب، يهوديان مدينه بودند كه با تحريك قبايل و طوايف قريش از جمله: بني سليم، بني‏اسد، غطفان و...، سپاه متحدي بين 10 هزار تا 24 هزار نفر (بنا به نقل‏هاي مختلف مورخان) جهت هجوم به مدينه مهیا نمودند. اين سپاه عظيم، شهر مدينه را به مدت يك ماه در محاصره نگه داشتند. مسلمانان مدينه به فرماندهي پيامبر اسلام(ص) با حفر خندق در دور شهر، از مدينه دفاع كردند. با اين كه جوسازي منافقان در داخل مدينه به اوج رسيده بود و يهوديان هم پيمان با مسلمانان، پيمان خويش را نقض كردند ولي سپاه سه هزار نفري اسلام، مقاومت سرسختانه‏اي از خود به نمايش گذاشت. سرانجام با كشته شدن "عمرو بن عبدود" شجاع‏ترين و قوي‏ترين نيروي سپاه دشمن به دست امام علي(ع)، مشركان، روحيه‏ي جنگي خود را ازدست داده و پس از مدتي سرگرداني، مفتضحانه شكست را پذيرا شده و به سوي مكه عقب‏نشيني نمودند.
 
شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه لبنان (1385 ش)
یروهای حزب‌الله لبنان 22در تیر 1385 عملیات وعده صادق را آغاز کردند و به اعتقاد اغلب کارشناسان علت اصلی پیروزی حزب‌الله برخورداری از عوامل و عناصر معنوی همچون توکل به خدا، روحیه و اراده بود.
نیروهای حزب‌الله در مرز لبنان و فلسطین اشغالی در 22 تیر 1385 عملیات وعده صادق را برای آزادی باقی‌مانده اسرای لبنانی به ویژه سمیر قنطار آغاز کردند که در نتیجه آن سه نظامی اسرائیلی کشته شدند و دو نظامی دیگر به اسارت درآمدند که به خاک لبنان منتقل شدند. حزب‌الله از همان ابتدا برای مبادله اسرای اسرائیل با باقی‌مانده زندانیان لبنانی اعلام آمادگی کرد اما ارتش اسرائیل بدون توجه به این موضوع عملیات نظامی را برای نجات دو نظامی اسیر خود آغاز کرد که در پی آن 5 نظامی دیگر اسرائیلی کشته و 5 تن دیگر نیز زخمی شدند.
 با وجود اینکه این شکست‌ها از آمادگی نداشتن ارتش صهیونیستی برای ورود به جنگ حکایت داشت اما ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی به دستور آمریکا دستور حمله همه جانبه را به لبنان آغاز کرد.
جنگ اسرائیل و آمریکا ضد لبنان در سال 2006 معروف به جنگ ژوئیه و جنگ دوم لبنان از 12 ژوئیه 2006 (22تیر 1385) میان ارتش رژیم صهیونیستی و نیروهای حزب‌الله لبنان آغاز شد که دامنه آن شمال سرزمین‌های اشغالی و سراسر لبنان را در برگرفت و با قطعنامه 1701 شورای امنیت در 14 اوت 2006 (24 مرداد 1385) به پایان رسید.
ارتش صهیونیستی به روال گذشته استراتژی جنگ از راه دور را به مرحله اجرا گذاشت به گونه‌ای که نیروی هوایی رژیم صهیونیستی 15 هزار بار مناطق مختلف لبنان را بمباران کردند، نیروی دریایی این رژیم هم در مدت 8 هزار ساعت دریانوردی، نواحی ساحلی لبنان را به منظور تنگ‌تر کردن حلقه محاصره، بی وقفه گلوله باران کردند و نیروی زمینی ارتش صهیونیستی هم دستکم 160 هزار گلوله توپ، 2500 گلوله خمپاره به سوی لبنان شلیک کردند.
هر چند در نتیجه این حملات که با استفاده از سلاح‌های غیرمجاز مانند بمب‌های خوشه‌ای فسفری همراه بود حدود 1200 تن از غیرنظامیان لبنانی کشته و هزاران تن دیگر زخمی و بی خانمان شدند اما این حملات فاقد ارزش نظامی بود.
در این جنگ، نخستین بار تلفات نظامیان رژیم صهیونیستی از تلفات طرف مقابل فراتر رفت و در مقابل 74 شهید از اعضای جنبش مقاومت اسلامی لبنان، 117 نظامی و افسر ارشد رژیم صهیونیستی کشته شدند.
این در حالی بود که این رژیم در جنگ 6 روزه سال 1967 با ارتش چند کشور عربی شامل مصر، سوریه‌ و اردن، فقط 16 کشته داده بود.
منابع نظامی رژیم صهیونیستی اعلام کردند که 245 نظامی اسراییلی بر اثر صدمه روحی در جنگ 33 روزه دچار بیماری روانی شدند.
برتری نظامی اسرائیل به ویژه در ابعاد تسلیحاتی و آموزشی در بخش‌های نیروی هوایی، هوانیروز و زرهی که در جنگ‌های گذشته سهم بسیار مهمی در جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائیل داشتند، در این جنگ فاقد کارایی نظامی بود و نتوانست نقشی در جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به داخل اسرائیل داشته باشد.
نیروی هوایی اسرائیل در جنگ 33 روزه حتی یک بمباران نتیجه بخش نداشت و فقط برای ماندن در صحنه رزم به بمباران متراکم و گسترده و انهدام زیر ساختارهای آشکار شهرهای لبنان اقدام می‌کرد.
منهدم شدن دو فروند هواپیمای جنگی اسراییل در این جنگ اوج ناتوانی نیروی هوایی این رژیم محسوب می‌شود.
تانک‌های مرکاوا که براساس تئوری برتری نظامی اسرائیل در جنگ‌های مستقیم، نزدیک و شهری، بارها موفق عمل کرده‌بود و در هر دوره براساس فناوری روز بهینه ساز می‌شد و سابقه سال ها جولان دادن در سرزمین های اشغالی ، شهرهای فلسطین و همچنین در داخل شهرهای لبنان و از جمله بیروت را در کارنامه خود داشت درمحدوده بسیار کوچک جغرافیایی، یکی پس از دیگری و هر روز بیشتر از روز قبل منهدم شدند.
دو فروند هلی‌کوپتر نظامی اسرائیل که عامل برتری ساز این رژیم در جنگ‌های غیرخطی و احاطه‌ای بو‌‌د منهدم شدند و در این جنگ توان نزدیک شدن به خطوط نیروهای حزب‌الله را نداشتند.
عملیات هلی‌برد با بکارگیری انواع هلی‌کوپترهای نظامی فوق پیشرفته یکی از اصلی‌ترین تاکتیک‌های جنگ‌های غیرخطی و احاطه‌ای است که از طریق پیاده کردن نیرو در پشت خطوط و در عمق خاک طرف مقابل می‌تواند ضمن انهدام نیرو، ربودن فرماندهان و عناصر اصلی، جبهه‌های جدیدی را ضد طرف مقابل ایجاد و موجب تجزیه نیروهای طرف مقابل و از هم پاشیدگی طرح‌های پدافندی آنها شود.
این رژیم با استفاده از همین تاکتیک در جنگ با ارتش‌های عربی، اقدام به ربودن و ترور مخالفان کرده و صدماتی به آنها وارد کرده بود اما در جنگ 33 روزه با وجود اینکه کماندوهای اسرائیلی بارها کوشیدند با پیاده شدن در پشت خطوط دفاعی حزب‌الله ضرباتی را به این نیروها وارد کنند اما این تلاش‌ها با شکست همراه شد که تلاش برای ربودن شیخ «محمد یزیک» معاون سیدحسن‌نصرالله در بعلبک از جمله این اقدامات بودکه با شکست‌مفتضحانه‌ای روبرو شد.
 
شگفتی جنگ 33 روزه
یکی از صحنه‌های شگفت انگیز در جنگ 33 روزه منهدم شدن دو فروند ناوچه «ساعره» اسرائیل بود.
اینکه این ناوچه‌ها از کجا، چگونه و با استفاده از چه مواد انفجاری منهدم شدند و چرا سامانه‌های الکترونیک دفاعی موجود در این ناوچه‌ها کوچکترین واکنشی نشان ندادند از جمله مواردی است که نظامیان اسرائیلی و آمریکایی را حیرت‌زده کرده است.
در واقع عامل این موفقیت‌های حزب‌الله برتری و مدیریت بر اطلاعات بوده است. توان، تعداد، برد، انبارهای موشک، قدرت انفجار و محل سکوهای پرتاب، اصلی‌ترین نیازمندی‌های اطلاعاتی اسرائیل در این جنگ بود که هیچ گاه نتوانست حتی به درصدی از این اطلاعات دست یابد این در حالی است که یکی از فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی مدعی بود که حدود 10 سال به صورت شبانه روز از منطقه 20 کیلومتری حاشیه مرزی مراقبت می‌شد ‌و همه عناصر اصلی و فرعی حزب‌الله در سراسر لبنان زیر نظر بودند اما در جنگ 33 روزه هیچ یک از این اقدامات نتوانست کوچکترین نقشی در شکست خفت بار این رژیم داشته باشد و حتی از سال‌ها تردد و فعالیت مهندسی حزب‌الله در حاشیه مرزی برای آماده سازی منطقه مطلع نشده بودند.
حزب‌الله با مخفی کردن و مدیریت بر این اطلاعات توانست همراه با وارد کردن ضربات نظامی و خسارات مالی و جانی به اسرائیل، دامنه جنگ را هم کنترل کند به عبارت دیگر توانست قدرت موشکی خود را به نیروی بازدارنده و تعیین کننده در سرنوشت جنگ تبدیل کند.
به کارگیری مرحله‌ای و گام به گام این موشک‌ها در برد و تعداد توانست در بعد سیاسی - نظامی صدمات زیادی را به این رژیم وارد کند و شاید بتوان گفت که علت محدود شدن دامنه جنگ یعنی گسترش نیافتن جنگ به بیروت و تل اویو و تعداد روزهای جنگ از 33 روز به مدتی طولانی‌تر، از جمله ابتکارات حزب‌الله در مدیریت بر اطلاعات پایه‌ای جنگ از طریق وارد شدن مرحله‌ای کنترل دامنه و شدت این جنگ بود.
تشکیل‌جلسات فوق‌سری حزب‌الله و حفظ ارتباطات رادیو و تلویزیونی با مردم داخل و خارج از لبنان از دیگر عوامل برتری ساز حزب‌الله به ویژه در جنگ روانی بود.
در اثنای‌جنگ همه جهانیان و به خصوص مردم لبنان و حتی مردم و مسئولان صهیونیستی مشتاق شنیدن پیام‌های سیدحسن نصرالله بودند. کمیت، محتوای پیام‌ها و به خصوص صلابت همراه با خونسردی و آرامشی که در این پیام‌ها نهفته بود، مهمترین عامل در تصمیم‌گیری طرفین برای کنترل دامنه جنگ بود، اعتماد کم نظیر مردم لبنان به حزب‌الله و رهبر جاودانه آن یعنی سیدحسن‌نصرالله و پایداری مردم از اقوام و مذاهب مختلف، موجب خلق دستاوردهای چشمگیر در ابعاد نظامی و داخلی لبنان و هم ابعاد بیرونی و بین‌المللی برای این کشور شد.
در صحنه داخلی هرگونه مجال را از عناصر مزدور خارجی و سران برخی از احزاب و دولتمردان لبنانی که از قبل برای قربانی کردن حزب‌الله در این جنگ با رژیم آمریکا به توافق رسیده بودند سلب کرد و علاوه بر این موجب بالارفتن سطح تحمل مردم در هنگام وارد شدن فشارهای شدید روانی ناشی از بمباران سنگین شهرها شده به نحوی که مردم لبنان در زیر آتش و دود و در کنار شهدا و زخمی‌های خود فقط و فقط برای سلامتی سیدحسن‌نصرالله دعا می‌کردند.
در مجموع تسلط حزب‌الله بر ارکان جنگ نامتقارن از قبیل بهره‌گیری از اصل غافلگیری، فرسایشی کردن جنگ برای ناکام گذاشتن جنگ برق آسا، دفاع متحرک همه جانبه و برخورداری از حفاظ ضد اطلاعات نظامی از جمله عوامل موثر بر پیروزی نظامی حزب‌الله در جنگ 33 روزه محسوب می‌شود.
به اعتقاد اغلب کارشناسان علت اصلی پیروزی حزب‌الله برخورداری حزب‌الله از عوامل و عناصر معنوی همچون توکل به خدا، روحیه و اراده باز می‌گردد.
پس از شکست نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه، آنها همه تلاش خود را به کار گرفتند به امید اینکه بتوانند شکست نظامی را در عرصه سیاسی جبران کنند.
در این زمینه آنها از حل بحران سیاسی و ریاست جمهوری لبنان جلوگیری کردند و کوشیدند با تبدیل اختلافات سیاسی به درگیری‌های مذهبی و فرقه‌ای از فضای حاصل از آن برای دستیابی به هدف دیرینه خود در زمینه خلع سلاح حزب‌الله استفاده کنند که بار دیگر در این عرصه نیز شکست خوردند.
به همین علت ناظران سیاسی از امضای موافقتنامه دوحه میان جناح‌های سیاسی رقیب لبنان به عنوان پیروزی سیاسی دیگر برای حزب‌الله و جنبش مقاومت اسلامی لبنان ارزیابی می‌کنند که این پیروزی با پیروزی سیاسی دیگری در زمینه امضاء اجرای موافقتنامه تبادل اسرا و اجساد میان دو طرف تکمیل‌شد زیرا اجرای این موافقتنامه به آزادی سمیر قنطار قدیمی‌ترین اسیر لبنانی انجامید که خودداری اسرائیل از آزادی وی باعث آغاز جنگ 33 روزه شده بود.
همچنین با پیروزی حزب‌الله در جنگ 33 روزه بسیاری از طرح‌ها و توطئه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی ناکام‌ماند که به اعتقاد اغلب کارشناسان اگر آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه پیروز می‌شدند به جنگ‌های دیگر در منطقه دامن می‌زدند.
با شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه طرح‌هایی چون خاورمیانه بزرگ، خاورمیانه جدید از ادبیات سیاسی خاورمیانه حذف شدند و به جای آن خاورمیانه‌ای جدید شکل گرفته که در آن عناصر مقاومت نقش اصلی را ایفا می‌کنند.
 
 
 
سه شنبه 21 مرداد 1393
شهادت حمزه سید الشهداء
کسی که اندک شناختی از تاریخ غزوات نبوی داشته باشد می داند که یکی از مهمترین و  برجستهترین شخصیتهای جهادی عموی پیامبر خدا، حمزه بن عبد المطلب است. کسی که در جهاد به اسدالله و اسد رسوله شناخته می‌شد و در شهادت به سیدالشهداء ملقب شد
سخن از سیره وی مجالی فراخ میطلبد اما برای رسیدن به پاسخ سؤال این نوشتار، آنچه در آخرین روز زندگی او و پس از شهادت بر او رفت بسیار نکته آموز است
حمزه در حالی که روزه بود، نه در نبردی تن به تن که در واقع با ترور به شهادت رسید. هند، همسر ابوسفیان و مادر معاویه بردهای را برای این کار اجیر کرده بود. پس از شهادت، ابوسفیان نیزهاش را به صورت او فرو برد و هند پیکرش را مثله کرد و از اعضای بریده شده برای خود گردنبند ساخت ! و از آن بالاتر کوشید تا جگر او را نیز بخورد که موفق نشد
شاید یکی از نادر مواردی که رسول خدا صلی الله و علیه وآله بلند بلند گریست بر سر پیکر مثله شده عمویش حمزه بود. با اشاره ایشان زنان انصار بر شهادت حمزه نوحهسرایی و گریه کردند و این تبدیل به رسمی ریشهدار در مدینه شد. امویان به‌سبب دشمنى با خاندان پیامبر، رفتارى ناشایست با قبر حمزه و دیگر شهداى احد داشتند. گفته شده‌است که ابوسفیان در عهد عثمان بر قبر حمزه پاى‌کوفت و خطاب ‌به ‌او گفت آنچه ‌دیروز براى حفظ ‌آن بر ما شمشیر کشیدى، امروزه بازیچه جوانان ماست. معاویه وقتی به خلافت رسید به بهانه احداث یک آبراهه، آن هم از محل دفن شهدای احد، قصد داشت یاد و خاطره نبرد احد را از بین ببرد. وقتی خویشان شهدا برای جابجایی قبور اقدام کردند، با پیکر سالم شهیدان از جمله بدن مطهر حضرت حمزه مواجه شدند. جایگاه بالای حمزه میان مسلمانان، مزار او را از همان سالهای اول شهادت مورد توجه بود. یگانه دخت رسول خدا پس از رحلت پدر درکنار مزار او می گریست و از خاک مرقدش برای خویش تسبیحی ساخت
نمونه‌اى از تأثیر عمیق شخصیت حمزه و محبوبیت او آن بود که پس از شهادتش، برخى صحابیان فرزندان خود را حمزه نام نهادند. مرگ حمزه و جعفر بن ابى‌طالب عامل کاهش اقتدار بنى‌هاشم در مقابل قریش و به‌خلافت نرسیدن حضرت على بعد از پیامبر دانسته شده است. امام على علیه السلام و سایر ائمه در احتجاج با مخالفان، به خویشاوندى خود با حمزه و جعفر مباهات کرده‌اند
درباره فضائل و کرامات حمزه روایات بسیارى نقل شده است. پیامبر اکرم، حمزه و جعفر بن ابى‌طالب و على علیه‌السلام را بهترین مردم و جزو هفت نفر از بهترین کسان از نسل بنى‌هاشم خواند و نیز على علیه‌السلام، حمزه و جعفربن ابى‌طالب را بهترینِ شهدا نامید
مردم مدینه به مناسبتهای مختلف، تا سالها پیش گرد مزار حمزه و دیگر شهدای احد گرد میآمدند تا اینکه با سلطه وهابیان بر حجاز، بنای مزار حمزه و مسجدی که در کنار آن به عنوان محل شهادت او ساخته شده بود ویران شد
رخدادهای جهان اسلام و مدعیان امروز جهاد را میتوان با حمزه بن عبدالمطلب سنجید و پرسید که این جنایتها که امروز به نام جهاد رقم میخورند بیشتر با سیره حمزه سید الشهداء، آن مجاهد اصیل و عم رشید رسول خدا، همخوان است یا با سیره و عملکرد مخالفان و دشمنان او؟
 
ردالشمس
هاشم رسولی محلاتی در کتاب زندگانی محمد صلی الله علیه وآله این داستان را یکی از حوادث سال هفتم هجری دانسته و شرح آن را مطابق با نقل احقاق الحق از مشکل الآثار علامه طحاوی که او به سند خود از اسماء بنت عمیس روایت کرده است چنین می آورد :
روزی هنگام عصر رسول خدا(ص)سرش را در دامان علی(ع)نهاد و حالت وحی بر آن حضرت عارض شد و طول کشید تا غروب شد و علی نماز عصر نخوانده بود اما به احترام پیغمبر نتوانست از جا برخیزد و چون پیغمبر برخاست به علی(ع)فرمود: آیا نماز عصر خوانده ای؟عرض کرد: نه
پیغمبر دعا کرده گفت : (اللهم ان علیا کان فی طاعتک و طاعة رسولک فاردد علیه الشمس)
پروردگارا علی(بنده تو)در راه اطاعت تو و فرمانبرداری رسول تو بوده پس خورشید را برای او بازگردان
اسماء گوید: در این وقت خورشید را دیدم که بازگشت و دیوارها را دوباره آفتاب گرفت تا علی(ع)وضو گرفت و نمازش را خواند، آن گاه غروب کرد .
کتاب احقاق الحق علاوه بر این نقل، داستان ردالشمس را از بيست نفر از بزرگان اهل سنت با اختلاف مختصرى از اسماء بنت عميس ، ابورافع ، ام سلمه، جابر، ابوسعيد خدرى نقل نموده است
 
 
 
دوشنبه 20 مرداد 1393
راهپیمایی مردم شیراز ضد رژیم شاه در اعتراض به برگزاری جشن هنر شیراز(1357ش)
جشن هنر شيراز كه نوعي فستيوال بين‏المللي هنري بود، از چند سال قبل از آن تاريخ در شيراز برگزار مي‏شد و با وجود مخارج سنگيني كه در برداشت، هرگز مورد توجه و استقبال مردم قرار نمي‏گرفت بلكه اعتراض و انتقاد همگان را دامن مي‏زد. در اين جشن‏ها، صحنه‏هاي نامناسب و نامأنوس، نمايش‏هاي زننده و خلاف عفت عمومي به روي صحنه مي‏آمد كه با اعتراض شديد مردم روبرو مي‏گرديد. در اين سال نيز قبل از شروع اين جشن صدها تن از مردم شيراز براي بيان مخالفت خود با جشن هنر، تظاهرات ضدرژيم برپا كردند. در نتيجه اين راهپيمايي، بين مردم و مأموران امنيتي و انتظامي زد و خورد شديدي به وجود آمد و اوضاع شهر به هم ريخت.
 
 
 
 
یک شنبه 19 مرداد 1393
بمباران هسته ‏ای شهر ناكازاكی در ژاپن توسط ایالات متحده امریكا (1945 م)
پس از آن كه در ششم اوت 1945م اولین بمب هسته‏ ای بر شهر هیروشیما فروریخت، در نهم اوت نیز، دومین بمب هسته‏ ای امریكا، شهر ناكازاكی ژاپن را به كام مرگ و ویرانی كشاند. در این روز بر اثر بمباران هسته ‏ای ناكازاكی در حدود هشتاد هزار نفر كشته و ده‏ها هزار نفر دیگر زخمی شدند. تلفات جانی این حادثه، تنها به آن روز بر مردم ژاپن محدود نمی‏ شود. چرا كه برخی از زخمی‏ ها، سال‏ها پس از این حادثه جان باختند. علاوه بر آن، عوارض شدید روحی و پیامدهای زیست محیطی نیز در ادامه این بمباران، خسارت ژاپن را بیشتر نمود. استعمال بمب هسته‏ ای در ژاپن كه به انهدام كامل دو شهر پرجمعیت ژاپن و كشتار فجیع صدها هزار نفر انجامید، بزرگ‏ترین فاجعه بشری در طول جنگ جهانی دوم به شمار می‏ آید كه پس از گذشت ده‏ها سال، هنوز مورد بحث مطبوعات و محافل سیاسی اجتماعی جهان است. امریكا بعدها در توجیه به كارگیری بمب هسته‏ ای در ژاپن عنوان كرد كه در صورت خودداری از به كار بردن این بمب، شاید بیش از ده میلیون ژاپنی و یك میلیون امریكایی در جنگ برای تصرف جزایر ژاپن كشته می‏ شدند. زیرا علاوه بر دو میلیون سرباز ژاپنی، نزدیك به سی میلیون ژاپنی دیگر كه آماده برای حمل سلاح و جنگ بودند، مرگ را بر ننگِ شكست و تسلیم خاك كشورشان به بیگانه ترجیح می‏ دادند.
 
 
 
شنبه 18 مرداد 1393
رحلت شیخ بهایی عالم و دانشمند بزرگ عهد صفوی (1030ق)
شیخ الفقهاء، استاد الحكماء، رئیس الاُدبا، علامه‏ ی دهر، شیخ الاسلام و المسلمین، شیخ بهاءالدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد حارثی همدانی جمعی عاملی معروف به شیخ بهایى از شاگردان شهید ثانی و یكی از علمای بزرگ شیعه و از افتخارات جهان اسلام می ‏باشد. شیخ بهایى فقیهی اصولی، محدث رجالی، مفسر، ریاضی‏دان، حكیم، متكلم، ادیب، شاعر، جامع علوم عقلی و نقلی بود و بالجمله در علوم متنوع، گوی سبقت از افاضل و دانشمندان ربوده است. وی در سال 953 قمری در بعلبك لبنان به دنیا آمد. در طول حیات پربار خویش مسافرت‏های زیادی به نقاط مختلف جهان داشت و از محضر اساتیدی برجسته در رشته‏ های گوناگون استفاده نمود. شیخ بهایى در این سفرها توانست در بسیاری از علوم، مانند: هیئت و نجوم، ریاضیات، تفسیر قرآن، فقه و اصول، علم حدیث، ادبیات فارسی و عربی و طب و مهندسی متبحّر گردد و در تمامی آن‏ها كُتُبی را به رشته ‏ی تحریر درآورد. وی نخستین كسی است كه یك دوره‏ ی فقه غیراستدلالی به زبان فارسی نوشت. ملاصدرا، ملامحمدتقی مجلسی اوّل، محقق سبزواری، ملاحسنعلی تُستَری، میرزا رفیعا نایینی، سید ماجد بحرانی، ملامحسن فیض كاشانی، ملامحمدصالح مازندرانی و ده‏ها دانشمند و فاضل دیگر از شاگردان شیخ بهایى می‏ باشند. كشكول، اسرارالبلاغه، اثنی عشریات، خمس اربعین حدیثاً، جامع عباسی، عین الحیوة و بحرالحساب و ده‏ها اثر دیگر از جمله آثار اوست. آثار علمی و مهندسی وی را می‏توان در جای جای اصفهان مشاهده نمود. سرانجام، شیخ بهایی، این دانشمند كامل و جامع در 77 سالگی در اصفهان پایتخت سلسله‏ ی صفویان بدرود حیات گفت و طبق وصیتش در مشهد مقدس و در نزدیكی مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) مدفون گردید.
 
پنجشنبه 16 مرداد 1393 مصادف با 10 شوال
بمباران هسته ای شهر هیروشیما ژاپن توسط امریکا در جریان جنگ جهانی دوم (1945 م)
پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، متفقين از ژاپن خواستند تا خود را تسليم نمايد. اما اين درخواست با مخالفت ژاپن مواجه شد. از اين رو، در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم، سران ايالات متحده امريكا تصميم گرفتند براي نخستين بار در جهان از بمب هسته‏اي استفاده كنند. اين بمب به ميزان 20 هزار تن ماده منفجره تي. ان .تي قدرت تخريب داشت. در اين ميان، علي‏رغم مخالفت دانشمندان هسته‏اي امريكا براي استفاده از اين بمب در شهرها و مناطق پرجمعيت، هاري ترومن، رئيس جمهور وقت امريكا به اين مخالفت‏ها اعتنا نكرد و به دستور او در روز ششم اوت 1945م، نخستين بمب هسته‏اي كه نام رمز آن را پسر كوچولو گذاشته بودند بر شهر ژاپني هيروشيما افكنده شد. اين بمب، شهر هيروشيما را كه در آن زمان بيش از 340 هزار نفر جمعيت داشت به جهنمي از آتش و دود مبدل ساخت و هشتاد هزار نفر را در دم كشت. از باقي‏مانده جمعيت آن نيز قريب به دويست هزار نفر دچار سوختگي و عوارض ناشي از تشعشعات هسته‏اي شده و به تدريج تلف يا ناقص و معلول شدند. اين در حالي است كه اثرات مخرب اين بمباران هسته‏اي هنوز هم ادامه دارد و محيط زيست و نسل‏هاي بعدي ژاپن را تحت تأثير منفي خود قرار داده است. امريكا سه روز پس از بمباران هسته‏اي هيروشيما، يكي ديگر از شهرهاي ژاپن به نام ناكازاكي را نيز هدف بمباران هسته‏اي قرار داد كه در نهايتْ ژاپن، وادار به تسليم در جنگ جهاني دوم شد.

سه شنبه 14 مرداد 1393 مصادف با 8 شوال
شهادت مصطفی مازح اولین شهید راه اعدام سلمان رشدی (1368 ه ش)
مصطفی مازح جوان انقلابی عضو حزب‏‌اللّه ‏لبنان، پس از صدور فرمان تاریخی حضرت امام(ره) مبنی بر اعدام سلمان ‏رشدی، نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی، خود را به محل اقامت این نویسنده مرتد در لندن رساند و در حالی که با خود مقادیر زیادی مواد منفجره حمل می‏‌کرد در ساختمان وی جای گرفت. هرچند در این انفجار به سلمان رشدی آسیبی نرسید و مصطفی به شهادت رسید، ولی پیام رسای امام خمینی(ره) در گوش جهانیان به صدا درآمد که پیروان حضرتش، سلمان رشدی را رها نخواهند کرد.

تخریب بقاع متبرکه ی ائمه ی بقیع در مدینه ی منوره توسط وهابیون سعودی (1344 ه ق)
با تسلط یافتن وهابیون بر مدینه، قبور ائمه‏ی شیعه و بسیاری از بزرگان اسلام توسط این فرقه‏ی منحرف ویران گردید. تا آن زمان، بر روی قبور ائمه‏ی شیعه و سایر بزرگان اسلام که در مدینه مدفون بودند، گنبد و ضریح قرار داشت، اما از این زمان به بعد وهابیون باتخریب قبور و از بین بردن ضریح و گنبدی که بر روی تربت ائمه و بزرگان اسلام قرار داشت، مسلمانان را از فیض زیارت بارگاه آن بزرگواران محروم ساختند. از جمله قبوری که در جریان این واقعه ویران گردید، بارگاه و مقبره‏ی امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بود. این حرکت وحشیانه‏ی وهابیون، جهان اسلام، به ویژه ایرانیان را شدیداً متأثر نمود و در امر سفر حجاج ایرانی هم اختلال ایجاد کرد. علاوه بر ویرانی قبور ائمه‏ی شیعه، قبر حضرت عبداللَّه و حضرت آمنه پدر و مادر حضرت رسول(ص)، مالک، پیشوای مالکی، عباس عموی پیامبر، اسماعیل از فرزندان امام جعفر صادق(ع) و... نیز به طور کامل ویران گردید. لازم به ذکر است که قوت گرفتن فرقه‏ی وهابی در عربستان، از ناگوارترین حوادث تاریخ اسلام در قرن چهاردهم هجری است.

شنبه 11 مرداد 1393 مصادف با 5 شوال
شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری به دست ایادی وابسته به استعمار (1288 ه ش )

زندگی نامه شیخ فضل الله نوری

 
امام خمینی: جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل الله این بود كه قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود كه احكام قصاص غیر انسانی نیست. انسانی است او را دار زدند و از بین بردند و شما حالا به او بدگویی می كنید
تولد
آیت اللّه شیخ فضل الله نوری روز دوم ذیحجّه سال 1259 ق در روستای «له شک» در منطقه کجور مازندران چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان صالح و مورد اعتماد به حساب می آمد. او زندگی خویش را وقف خدمت به مردم و رفع مشکلات دینی و اجتماعی آنان کرده بود. وی فرزند خود را «فضل الهی» دانسته، نام او را «فضل اللّه» نهاد
فضل اللّه دوران کودکی را در محیط با صفا و هوای پاک و دل پذیر جنگل های سرسبز شمال سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را در «بلده» مرکز منطقه نور گذراند
تحصیلات
شیخ فضل اللّه نوری پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به تهران هجرت کرد و دوره سطح حوزه را در محضر استادان آن سامان گذراند. شیخ برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و از محضر استادان بزرگی چون میرزا حبیب اللّه رشتی، شیخ راضی و میرزای شیرازی بهره ها برد. وی به میرزای شیرازی چنان علاقه پیدا کرد که با وی به سامرا رفت. شیخ فضل اللّه به دلیل تیزهوشی و مداومت در درس استادان بزرگ به مقام اجتهاد دست یافت و رسیدگی و توجهات خاص میرزای شیرازی، از او عالمی وارسته و مدبّر و کاردان ساخت. شیخ فضل اللّه بر علوم متداول زمان یعنی فقه، اصول، رجال، کلام، حکمت و عرفان احاطه کامل یافت و در فضل و کمال و دانش، سرآمد عصر خود شد، به گونه ای که علاوه بر دوستان، حتی مخالفان سیاسی ـ فکری وی نیز مرتبه علمی او را انکار ننمودند
 
مقام علمی شیخ فضل اللّه نوری
میرزا محمدعلی معلم حبیب آبادی، شیخ فضل اللّه را از اجله علمای معقول و منقول و دارای برخی از علوم غریبه می داند. ضیاء الدین درّی اصفهانی معتقد است وی قطع نظر از جنبه فقاهتی، در بقیه علوم نظیر تاریخ و جغرافیا هم اطلاع کافی داشته است
مرحوم شیخ محمد حرزالدین در کتاب معارف الرجال، شیخ فضل الله را از اعلام اسلام، حامل رایت حق و ایمان و بزرگ ترین پیشوای دینی که با بی دینان و زشتکاران می ستیزد و از انحراف بازشان می دارد، نامیده، می افزاید: او ادیب و شاعر بود و اشعاری به زبان تازی و پارسی از وی روایت شده است. او در میان علمای تهران از چهره های برجسته بود
 
بر مسند تدریس
شیخ فضل الله در تهران به اقامه جماعت و تألیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت. مهارت او در فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی و شناخت وی از مسائلِ روزِ جامعه موجب شد تا به سرعت مورد استقبال طلاب و روحانیان قرار گیردمجلس درس شیخ در تهران دارای اعتبار و اهمیت فوق العاده بود و بسیاری از روحانیان به شرکت در درس او مباهات داشتند و اغلب علمای تهران از افادات علمی او بهره می بردند. به همین سبب بود که از این حوزه درس شخصیت های بزرگی بیرون آمدند که از آن جمله اند حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم) حاج آقا حسین قمی، سید محمود مرعشی (پدر آیت اللّه مرعشی نجفی)، سید اسماعیل مرعشی شریف الاسلام، ملاّ علی مدرّس، میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ حسن تهرانی و علامه محمد قزوینی
 
عالم زمان خویش
شیخ شهید نسبت به علوم زمان و رویدادهای عصر آگاهی داشت و هرگاه احساس می کرد چیزی را که باید بداند، به یادگیری آن همت می گماشت. یکی از هم عصران شیخ می گوید: در این اواخر نزد مرحوم میرزا جهان بخش منجّم مشغول خواندن علم نجوم و اسطرلاب بود. من عرض کردم آقا در این آخرعمر برای چه علم نجوم تحصیل می کنید؟ فرمود: من از این علم بی بهره ام و این مسئله برای من، یعنی برای اهل علم، خوب نیست که از آن بی بهره باشند. بمیرم و این علم را بدانم بهتر است که نادانسته بمیرم
 
آثار علمی
شیخ فضل اللّه نوری علاوه بر تدریس و ارشاد و رسیدگی به امور مردم و قضاوت، در کار تألیف و رسائل فقهی و اصولی و فلسفی و سیاسی و نیز در تصحیح و تحشیه کتاب های معروف و معتبر علمای گذشته اهتمامی فراوان داشت. عناوین برخی از آثار باقی مانده از او چنین است
1- صحیفه قائمیه حاوی مجموعه ادعیه امام دوازدهم(عج)؛
2- رساله اصولی المشتق، تقریرات درس میرزای شیرازی که در تهران به تاریخ 1305 منتشر شد؛
3- رساله سؤال و پاسخ شماره (1)، حاوی 236 پرسش از میرزای شیرازی، تهران 1305 ق؛
4- رساله عملیه، حاوی 60 پرسش و پاسخ از میرزای شیرازی، تهران 1306 ق؛
5- تذکرة الغافل و ارشاد الجاهل، در ردّ سیاست مشروطه که به فرمان شیخ و به دست میرزا علی اصفهانی تحریر شده و به تاریخ 1362 ق در تهران انتشار یافته است؛
6- تحریم مشروطیت، در بیان علت موافقت اولیه و مخالفت ثانویه ایشان با مشروطیت که به تاریخ 1326 ق در تهران انتشار یافت
 
تلاش های اجتماعی
شیخ فضل اللّه در زمانی به ایران آمد که استعمار انگلیس با عقد قراردادهایی از قبیل سیم تلگراف، راه شوسه، راه آهن سازی، بانک شاهی و امتیازدارسی با وارد کردن کالاهای غربی می کوشید تا با نفوذ فرهنگ غربی بیشترین بهره را از منابع و منافع کشور عاید خود سازد. شیخ پس از بررسی اوضاع و احوال کشور در صدد مقابله با نفوذ فرهنگی بیگانه برآمد. اقدامات شیخ مصادف با فعالیت های مَلْکُم خان ناظم الدوله بود که پایه گذار فراماسونری در ایران بود. شیخ با هوشیاری دریافته بود که نفوذ فرهنگی استعمار ارکان دین و استقلال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را تهدید خواهد کرد. لذا در فعالیت های خود مردم را به دوری از مظاهر کفر و پیروی بیگانگان فرا می خواند
 
نهضت تنباکو
نهضت تنباکو یکی از اصیل ترین و مردمی ترین حرکت های اجتماعی، سیاسی ایران در دوران استبداد است. در زمانی که اروپا بعد از رنسانس پله های ترقی را می پیمود، برای بهره گیری از امکانات و منابع کشورهای جهان سوّم از طرق مختلف سعی در تسلط بر آنها داشت. از جمله این فعالیت ها گرفتن امتیاز انحصاری دخانیات توسط کمپانی انگلیسی در سال 1370 است، که غیر از زیان های جبران ناپذیر اقتصادی، استقلال سیاسی ایران را نیز نقض می نمود. شیخ فضل اللّه نوری به عنوان یکی از چهره های پیشتاز و مجتهدان پایتخت، نفوذ اجتماعی و بصیرت سیاسی مذهبی خویش را در پیشبرد هرچه بیشتر این جنبش به کار گرفت. شیخ در نهضت تنباکو شرکت فعال داشت و علاوه بر این که به عنوان رابط بین تهران و سامرا، مرکز تشیع در آن دوره عمل می کرد و میرزای شیرازی را از اخبار و اوضاع ایران آگاه می کرد، به آگاه کردن جامعه و حمایت از میرزای آشتیانی می پرداخت و هنگامی که شاه تصمیم به تبعید میرزای آشتیانی گرفت، او اولین عالمی بود که در حمایت از میرزای آشتیانی به منزل او رفت و از این زمان به عنوان شخصیت دوّم نهضت تنباکو در تهران شناخته شد
وقتی نائب السطنه قصد جعلی نشان دادن فتوای میرزای شیرازی را داشت، شیخ فضل اللّه در جواب سؤال او که پرسید: «این تلگراف نزد کی و در کجا بوده؟» گفتنزد من و از سامرا برای من فرستاده شده است
 
جنبش عدالت خواهی
شیخ فضل اللّه نوری در تأسیس عدالتخانه و جنبش روحانیت و تدوین قانون اساسی نقش عمده ای داشت. او حوادث جنبش عدالت خواهی را نتیجه بحران های سیاسی و اقتصادی و فقر عمومی و ستم درباریان و هرج و مرج و بی قانونی و بی لیاقتی زمامداران و نفوذ بیگانگان در تصمیم گیری های مهم می دانست و از قیام مردم برای اصلاح کمبودهای کشور حمایت می کرد. بی تردید شیخ در این راه، رواج شریعت را می طلبید و روی هم رفته برای استقرار حکومت شرعی می کوشید. او بر اساس باورهای عمیق خویش اسلام را در همه زمینه های اجتماعی و فرهنگی و جز آن دارای قدرت و غنا می دانست و می گفت: «دین اسلام اکمل ادیان و اتمّ شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شورا خوانده است. آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟
تحصّن در سفارت انگلیس (آغاز تحرک فرماسونرها)
هنگامی که مبارزات در حال رشد و گسترش بود و تغییر نظام حکومتی کشور قطعی به نظر می رسید، انگلیس بوسیله فرماسونرها و روشن فکران وابسته، در میان مبارزان و برخی رهبران نهضت نفوذ کرده، به پخش شایعه احتمال حمله دولت به مردم پرداخت و با این کار، زمینه را برای پناه بردن به سفارت انگلیس آماده کرداین کوشش ها موجب شد تا فکر تحصّن در سفارت بین مردم رواج یابد. سرانجام با کوشش فراماسون های بازار و جمعی از روشن فکران تحصن در سفارت آغاز شد. بنا به اظهار یکی از شاهدان عینی «این فکر از طرف دو یا سه نفر از تجار عمده که در آن وقت نفوذ زیادی داشتند و با دربار و شاه هم بی ارتباط نبودند، بروز کرد
شیخ فضل اللّه از بدو آغاز بحث تحصن با آن مخالفت نمود و مردم را از تحصن در سفارت بازداشت عوامل وابسته، از غیبت علما که در قم تحصن کرده بودند استفاده کرده، تحصن را قوت بخشیدند. شیخ فضل اللّه معتقد بود «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانی ها نمی خورد
 
انحراف نهضت عدالتخانه
نهضت عدالت خانه که جوهره مکتبی و اسلامی داشت، با برنامه ریزی استعمار انگلیس و فعالیت عوامل وابسته به آن از جمله اعضای سازمان مخفی فراموش خانه به انحراف کشیده شد. آنان با طرح عنوان مشروطه مقاصد خویش را دنبال نمودند
مردمی که با فرمان علما و روحانیان به صحنه مبارزه کشانده شدند و افتخارشان تبعیت از آنان بود و اینان را تنها پناهگاه و یاور خود می دانستند، چنان مسحور فضای نیرنگ خانه انگلستان و تبلیغات آن شدند که بدون این که بفهمند مشروطیت چیست، خواهان مشروطیت شدند
شیخ فضل اللّه که با بینش عمیق سیاسی خویش رویدادهای نهضت را تجزیه و تحلیل می کرد، با شنیدن خبر تحصن در سفارت انگلیس، به توطئه های روشن فکران وابسته و فراماسون ها پی برد و دریافت که خطر عظیمی نهضت را تهدید می کند
 
اولین اعتراض به طرفداران مشروطه
روزی که عضدالملک برای اعلام موافقت شاه با تقاضای عدالت خواهان به قم آمده بود، شیخ فضل اللّه نوری به علما گفت: «تا حالا کارها خوب پیش رفته، امّا از این به بعد چه خواهید کرد؟ هدف شما چیست؟
سید محمد طباطبایی در پاسخ گفت: مراد ما مشروطه است و مجلس شورای ملی، مشروطه چیزی است که برای پادشاه و وزیران حدّ و حدودی تعیین می کند که نتوانند هر طور خواستند با ملت رفتار کنند. مشروطه آزادی کامل برای ملت می آورد و برای همه کارهای دولتی و ملتی و شرعی، قانون و حدودی معین خواهد کرد
شیخ در جواب گفت: «امّا فوائدی که برای مشروطه برشمردید و آن این که برای پادشاه و وزیران حدودی معین می شود، بسیار نیکو است، ولی این که فرمودید آزادی کامل برای ملت خواهد بود، این سخن از نظر اسلامی باطل و کفر است و آزادی کامل [به نحوی] که هر فرد برای هر کاری آزاد باشد، چنین آزادی در اسلام نیست و این که فرمودید قانونی وضع خواهد شد، اوّل این که قانون ما مسلمین در هزار و سیصد و اندی سال قبل وضع شده است و اگر هم برای تنظیم و اصلاح روابط اجتماعی و اداری قانونی نوشته شود، باید مطابق با شریعت اسلامی باشد و امّا این سخن که فرمودید برای شرع حدّی معین خواهد شد، بدانید که برای شرع و دین حدّی نیست
 
تشکیل مجلس
مجلس تدوین قانون اساسی، بعد از صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه تشکیل شد. با توجه به ترکیب اعضای مجلس اختلافاتی بین علما و روشن فکران به وجود آمد. روحانیان که خواهان اسلامی بودن و شرعی بودن قوانین بودند با خواسته های روشن فکران غرب زده و فراماسون ها که خواستار قانونی همسان کشورهای غربی بودند، به مخالفت برخاستند. اکثر مجلس در دست روشن فکران وابسته و فراماسون ها بود، به طوری که از شانزده نماینده تهران سیزده نفر فراماسون بودند
شیخ با وجود اعتراض قبلی به همراه بهبهانی و طباطبایی در جلسات مجلس شرکت کرد تا شاید بتواند جلو تصویب قوانین غیر اسلامی را بگیرد. ولی فراماسون ها عنوان نظام را مشروطه قرار دادند
شیخ فضل اللّه نوری وقتی این وضع را دید، تصمیم به مقاومت گرفت و برای اصلاح وضع، اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس را پیشنهاد کرد. این پیشنهاد با مخالفت روبه رو شد و او به نشان اعتراض مجلس را ترک کرد و از آن هنگام سیل تهمت ها علیه او جاری شد
 
مشروطه مشروعه
شیخ فضل اللّه با مشروطیت مخالفتی نداشت و بحث او در کیفیت آن بود. با دیدن وضع آن روز جامعه گفت: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم. با اشخاص بی دین و فرقه ضالّه و مضلّه مخالفم که می خواهند به اسلام لطمه وارد بیاورندروزنامه ها به انبیا و اولیا توهین می کنند و حرف های کفرآمیز می زنند
علمای اسلام مأمورند برای اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم. چگونه من مخالف با عدالت و مروج ظلم می شوم؟ من در همین جا قرآن را از بغل خود درآورده، قسم خوردم و قرآن را شاهد عقیده ام قرار دادم که مخالف مشروطه نیستم. معاندین گفتند این قرآن نبوده است، بلکه قوطی سیگار بوده، حال با همچو مردمی چگونه مخالفت نکنم؟ چگونه بی طرف شوم و سخنی نگویم؟
من مخالف اساس مشروطیت نیستم؛ بلکه اول کسی که طالب این اساس بود من بودم و فعلاً هم مخالفتی ندارم امّا مشروطه به همان شرایطی که گفتم که قانون اساسی و قوانین داخلی مملکت باید مطابقت با شرع داشته باشد
 
طرح قتل شیخ فضل الله
مشروطه خواهان برای نیل به اهداف خود در پی قتل شیخ برآمدند. در ابتدا با حملات شدید سعی کردند او را مخلّ آسایش و مفسد معرفی نمایند و اعلام کردند که چون در مصالح مسلمین اخلال میکند از درجه اجتهاد ساقط است
طرح قتل در سفارت انگلستان تهیه شد و فردی به نام کریم دواتگر مأمور این کار شد. او روز جمعه پانزدهم ذی حجه 1326 ق هنگام بازگشت شیخ به منزل به سوی او تیراندازی کرد. فریادهای همراهان شیخ و اضطراب ضارب مانع از آن شد که طرح ترور به فرجام رسد. کریم دواتگر دستگیر، و در پی اعترافات وی نقشه های طرح شده بر ملا شد
 
خاطره آیت الله بهجت از شیخ فضل الله نوری
زمانی در جلسه مرحوم آیت الله محمد تقی شیرازی معروف به میرزای دوم، مرحوم شیخ عبد الکریم حائری و آیت الله شیخ فضل الله نوری حضور داشتند، در آن جلسه به مرحوم میرزا اطلاع دادند شیخی ساده‌ وارد شده و می‌خواهد شما را ببیند، وقتی وارد شد، میرزا خیلی او را احترام کرد و مسائل علمی بین آن‌دو مطرح شد آن شخص «ملا فتح علی سلطان آبادی» بود، از میرزا سئوال کرد، این دو نفر یعنی «مرحوم حائری و شیخ فضل الله نوری» کیستند ؟ میرزا در جواب فرمود، ایشان شیخ فضل الله نوری است، ملا فتح علی گفت: اگر او شیخ فضل الله است، می‌بینم که از عراق به ایران می‌رود و به جرم حق گویی کشته می‌شود، گفت، این آقا کیست گفتند: شیخ عبد الکریم حائری، تاملی کرد و گفت، ایشان نیز به ایران می‌رود و مرجعیت تامی می‌یابد، مرحوم حاج شیخ عبد الکریم گفته بود من نمره دوم و سوم علمای عراق هستم؛ من کجا و ایشان کجا، بالاخره به قم آمد و مرجع منحصر بفرد ایران شد
 
این مطالب را چه کسی باور می‌کند، ‌هاضمه مردم نمی‌تواند درک کند و از این قبیل حکایات زیاد نقل می‌نمودند مرحوم آیت الله شیخ محسن اراکی در اراک تفسیر قرآنی می‌گفتند، ایشان نقل می‌کرد در ذیل آیه « یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ به ما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ (مجادله؛ 11) » روایتی دیدم که مضمون آن روایت این بود، اگر کسی در طلب علم باشد و از دنیا برود در درجه انبیا است و ایشان می‌گفت؛ کتاب را بستم و برایم سئوال شد، چگونه چنین مطلبی ممکن است و نتوانستم این مسئله را درک کنم تا اینکه فردا درس رفتم، شخصی گفت؛ عرضی دارم؛ گفتم: بعد از درس در خدمت هستم، بعد از درس به من گفت: دیشب رسول الله را خواب دیدم و فرمود؛ به شیخ بگو این روایت صحیح است و من گفته‌ام
 
نظارت بر قوانین از نظر شیخ فضل اللّه
یکی از مسائلی که طرح آن توسط شیخ باعث عصبانیت عمال استعمار گردید، نظارت شورای مجتهدان بر قوانین مصوب مجلس بود. شیخ در پیشنهادی که پس از امضای صدرالعلما و سید جمال افجه ای و آقا حسین قمی به مجلس تقدیم کرد، چنین آورد
این مجلس مقدس شورای ملی که به توجه حضرت امام عصر عجل اللّه فرجه و مراقبت حجج اسلامیه و عامّه ملت ایران تأسیس شده باید در هیچ عصر از اعصار، مواد احکامیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیر الانام، علیه الصلوة و السلام، نداشته باشد و معین است که تشخیص مواد موافقت و مخالفت قوانینِ موضوعه مجلس شورای ملی با قواعد اسلامیه در عهده علمای اعلام، ادام اللّه برکات وجودهم بوده و هست. لذا مقرّر است در هر عصری از اعصار انجمنی از طراز اول مجتهدین و فقهای متدینین تشکیل شود که قوانین موضوعه مجلس را قبل از تأسیس، در آن انجمنِ علمی به دقت ملاحظه و مذاکره نمایند. اگر آنچه وضع شده مخالفت با احکام شرعیه باشد، عنوان قانونیت پیدا نخواهد کرد و امر انجمن علمی در این باب مطاع و مُتَّبع است و این ماده ابدا تغییرپذیر نخواهد بود
 
دستگیری شیخ فضل اللّه نوری و محاکمه
بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگری های شیخ را در میان سردمداران حاکم مطرح ساختند
در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد. یپرم خان بر جنایت اصرار داشت و سپهدار راضی بود و سردار اسعد بختیاری هم سکوت کرد. روز یازدهم رجب 1327 ق هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و خانه را محاصره کرده، پشت بام ها را اشغال کردند
 
شهادت
نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند
بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد
جالب اینجاست كه وقتی محاكمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی كه می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی كردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان كرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعبادو حدود یك ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب 1327 قمری بود. وقتی به پایه ی دار نزدیك شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد كند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی كنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت كرد و فرمود: خدایا، تو خودت شاهد باش كه من آنچه را كه باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش كه من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد كردم، گفتند قوطی سیگارش بود
خدایا تو خودت شاهد باش كه در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم كه مؤسس این اساس لامذهبین هستند كه مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است. محاكمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه  را از سر برداشته و فرمود : از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت
در آستانه ی اعدام یكی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد كه شما این مشروطه را امضا كنید و خود را از كشتن برهانید و او در جواب فرمود دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودندفردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم كرد
طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیك شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف می زدند و شادی می كردند و چه بی احترامی هایی كه به جنازه ی شیخ نكردند. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه
در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش گُرپی به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه-همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند
یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانه ای بود، وارد حیاط نظمیه شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بی حیا هنوز نرسیده، جلوی همه دگمه های شلوارش را بازکرد و روبروی این همه چشم شرُ شُر به سر و صورت آقا
سپس یک مردی با لباس مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصار چادر نماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا می کرد به ترکی فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت عثمانی بود؛ او هم رفت
 
انتقال مخفیانه جنازه شهید به قم
خانواده ی وی، جنازه ی شیخ را مخفیانه به منزل بردند و در اتاقی در حالی كه غسل و كفن شده بود گذاشتند و آن را تیغه كردند و برای این كه كسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند و جنازه ای غیر واقعی را در قبرستان دفن كردند و صورت قبری برای آن ساختند. پس از هیجده ماه كه مردم كم كم با خبر شده بودند، می آمدند و پشت دیوار فاتحه می خواندندو می رفتند. احتمال خطر از هر سو می رفت،دختر شيخ فضل الله نقل مي كند: دیشب مرحوم آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من در همان عالم خواب گریه می کردم، آقا به من گفتگریه نکن، همان بلاهایی را که سر سید الشهدا آوردند، سر من هم آوردنداینها می خواهند نعش مرا دربیاورند تا درنیاورده اند زود آن را به قم بفرست
جنازه ی مطهر شیخ را بعد از 18 ماه بدون آن كه كم ترین آسیبی دیده باشد از آن اتاق در آورده و مخفیانه به قم انتقال دادند. سپس در مقبره ای كه قبلاً در صحن مطهر تدارك دیده بود، دفن كردند. مزار ايشان در صحن حرم معصومه است همان صحني كه ايوان آيينه در آن قرار دارد
پس از شهادت شیخ
با شهادت شیخ فضل الله مراجع نجف به این قطعیت رسیدند كه مشروطه از مسیر خود منحرف شده است، از آن تبرّی جستند. تا آن جا كه بزرگ ترین مرجع تقلید عصر، آیت الله آخوند خراسانی، تصمیم گرفت شخصاً به تهران بیاید و از نزدیك مشروطه خواهان را ببیند تا در صورت علم به این كه بیگانه پرست ها نهضت مشروطه را قبضه كرده اند، طی فتوایی آن را به كلی تحریم كند، اما قبل از حركت، در دهم ذی حجه 1329 یعنی 16 ماه پس از دار زدن شیخ فضل الله، شبانه او را در همان نجف اشرف به طرز مرموزی مسموم كردند
پس از مدتی در 24 تیر 1289 شمسی قریب یك سال پس از شهادت شیخ، یكی دیگر از سران روحانی مشروطه یعنی سید عبدالله بهبهانی را به دستور همان مجاهدینی كه شیخ را به شهادت رسانده بودند، به جرم مخالفت با قوانین ضد اسلامی كه در مجلس به تصویب می رسید و جلوگیری از رشد فرهنگ غرب در منزلش، به شهادت رساندند و سید محمد طباطبایی را نیز تهدید به مرگ كرده و از گردونه خارج ساختند
 
نظرات بزرگان درباره ی شیخ شهید
در وصف خصایل و فضایل شیخ، سخن های بسیاری گفته شده و علامه امینی صاحب الغدیر در كتاب شهداء الفضیله می نویسد
تا دسته ای از تبهكاران او را كه دشمن زشتكاری و فریب و كفر بود، مانع خویش یافتند و او را به دار آویختند و شهید دست ظلم و تجاوز گشت، قربانی راه تبلیغ دین، شهید راه خدا، شهید مبارزه با زشتی و تباهی و فریب؛ شد
زنده یاد جلال آل احمد در كتاب خدمت و خیانت روشنفكران می نویسد
از آن روز بود كه نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می دانم كه به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال كشمكش بر بام سرای این مملكت افراشته شد
امام خمینی" قدس سره
در سخنرانی های بسیاری از شیخ فضل الله نام برده و از او به عنوان سمبل مبارزه علیه استعمار یاد كرده است. ایشان در جمع مردم قم می فرماید:"لكن راجع به همین مشروطه و این كه مرحوم شیخ فضل الله رحمة الله ایستاد كه مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد." در همان وقت كه ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از كوشش ایشان بود. مخالفین و خارجی هایی كه قدرتی را در روحانیت می دیدند كاری كردند كه برای شیخ فضل الله مجاهد مجتهد و دارای مقامات عالیه یك دادگاه درست كردند و یك نفر منحرف روحانی نما، او را محاكمه كرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار كشیدند
و در جای دیگر می فرماید
جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل الله این بود كه قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود كه احكام قصاص غیر انسانی نیست انسانی است او را دار زدند و از بین بردند و شما حالا به او بدگویی می كنید
 
از شیخ شهید دو اثر گرانبها از مجموعه آثارش به یادگار مانده است
·         الصحف المهدویه
·         تذكرة الغافل و ارشاد الجاهل
علامه ی امینی در مقام علمی او می گوید: "از اكابر مجتهدین و فقهای امامیه و بزرگ ترین رهبر مذهبی پایتخت كه فضل و دانش از اطراف و جوانبش موج می زد و بر لا به لای سخنان و سطور نگارشاتش می ریخت
 


ورود مسلم بن عقیل نماینده امام حسین ع به کوفه (60 ه ق)
جناب مسلم بن عقیل بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است. مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی  به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنی‌هاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت.

چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.